از دریچه ی چشم من



به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لب‌هایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!

# فاضل نظری


 


تبلیغات

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آریکان موزیک های برتر بیمه البرز نمایندگی عبداللهی یادداشت های یک دانشجو وبلاگ اختصاصی کامیک بوک‌ها فیستول کتابخانه عمومی هشت بهشت شهر جدید گلبهار پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی رزین های اپوکسی طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل